همه
ما کم و بیش شنیدهایم که سرانجام، روزى خواهد آمد که بشر، طعم شیرین
عدالت را مىچشد و آن روز، عصر طلایى ظهور موعود است و ما در این نوشته،
تصویرى از زیبایى عدالت را که توسط امام مهدى(عجّل الله تعالی فرجه
الشریف) ، موعود اسلام وادیان توحیدى، در سراسر عالم اجرا مىشود، به
نمایش مىگذاریم. البته بعد از بیان این که عدالت چیست و این که اصلاً
مطلوب انسان هست یا نه.
چیستى عدالت
شاید اکثر
شما معناى خاصى از عدالت در ذهن داشته باشید و به نظر مىآید هنگامى خوب
مىتوان عدالت را تصور کرد که ظلم و جورى دیده شود، مثلاً کسى به ناحق شما
را از حق مسلّم خودتان محروم کرده است. اینجاست که خوب مىتوانید مفهوم
عدالت را ـ که غایب است ـ بیابید. بنابراین براى تعریف عدالت، ابتدا ظلم
را معنا مىکنیم. ظلم یعنى تجاوز از حریم حق، زیر پا نهادن حقوق دیگران،
نابرابرى و تبعیض در برخوردارى از حقوقى که افراد، لایق آن هستند.
بنابراین، عدالت یعنى دادن آن حقى که انسانها مستحق آن هستند و آن
استحقاق را به موجب خلقت خود یا کار و تلاش به دست آوردهاند.(1)
آیا بشر، عدالتخواه است؟
این
که بگوییم ظهور موعود، پاسخى است به نیاز عدالتخواهى انسان و آبى است
گوارا که کام تشنه عدالتجویى انسان را سیراب مىکند، شاید سؤالى را در ذهن
ایجاد کند که: اصلاً آیا انسان، خواهان عدالت است؟ یا برعکس، به زور باید
عدالت را به او تزریق کنند (علىرغم این که خودش تمایلى ندارد)؟ و اگر
انسان، عدالتجوست، پس چرا این همه ظلم و فساد و استثمار و قتل و جنایت؟
خصوصا انسانهاى قوى و کشورهاى قدرتمند که مرتکب این همه جنایت مىشوند و
هم اکنون نیز ما شاهد جنایتهایى هولناک در سطح کره زمین هستیم؟ اگر طبیعت
بشر طورى است که خواهان عدالت است، پس چرا فرعون مصر این همه نوزاد را کشت
تا موسى باقى نمانَد که تاج و تختش را بر باد دهد؟ چرا حَجّاج بن یوسف
ثقفى در عراق ، بیست سال حکومت کرد و 120 هزار نفر زن و مرد را کشت؟(2)
این چه عدالتخواهى است که در جنگ جهانى اوّل ، نزدیک بیست میلیون نفر هلاک
شدند و در جنگ دوم جهانى این آمار به سه برابر رسید؟ آیا بمباران اتمى
هیروشیما و ناکازاکى را حمل بر عدالتجویى انسان کنیم؟ این چه نوع
عدالتخواهى در بشر است که در جریان اشغال الجزایر توسط فرانسویان، دو
میلیون الجزایرى کشته مىشوند؟ و یا امریکا به ویتنام حمله مىکند و سه
میلیون قربانى مىگیرد؟ و یا در فلسطین، هر روز، شاهد به خاک و خون کشیده
شدن مردم مظلوم فلسطین هستیم؟ مردم مظلوم عراق و افغانستان آیا تاوان
عدالتجویى انسان را پس مىدهند؟
و این ظلم و جنایتها که در سطوح
بینالمللى ، منطقهاى ، کشورى، شهرى و حتى محلهاى و... رخ مىدهد، و
بىعدالتىهایى که همه ما در زندگى خود مشاهده مىکنیم ، چگونه با
عدالتخواهى انسان جمع مىشوند؟
در جواب باید گفت که عده اندکى
معتقدند که اصلاً عدالت و میل به آن، در وجود انسان نیست ؛ چون انسان
دنبال قدرت و لذت خویش است و هرچه مانع دستیابى او به لذت و قدرت، بیشتر
باشد، مورد پذیرش نیست. سوغطائیان در قرون گذشته، چنین دیدگاهى داشتهاند
و افرادى در تاریخ جدیدِ غرب نیز همین دیدگاه را دارند،(3) از جمله نیچه
فیلسوف آلمانى که عدالت را اختراع انسانهاى زبون و بیچاره مىداند و این
گونه مىگوید که: «چهقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیدهام وقتى دیدهام
ضُعفا دم از عدالت و عدالتخواهى مىزنند. نگاه مىکنم مىبینم اینها که
مىگویند: عدالت، چون چنگال ندارند. مىگویم: اى بیچاره! تو اگر چنگال
مىداشتى هرگز چنین حرفى را نمىزدى».(4)
اما اکثر مکتبهاى فلسفى و
اجتماعى بر این باورند که میل به عدالت در وجود انسان هست و انسانها نیز
خودشان این را درک مىکنند. یعنى احساس مىکنند که نوع خلقتشان طورى است
که میل به عدالت دارند؛ اما این که چرا برخى برخلاف آن میل رفتار مىکنند
مىتوان دو وجه برایش ذکر کرد:
1 . این که اصل میل به عدالت در وجود
انسان هست؛ اما این که موارد و مصادیق عدالت، کدام است و چه کارى عادلانه
است و چه کارى غیرعادلانه، در میان انسانها اختلاف است. چون عقل ما گرچه
به خوبىِ عدالت حکم مىکند اما این که مثلاً در روابط اجتماعى با دیگران
چه کارى عادلانه است و چه کارى عادلانه نیست را معمولاً عقل نمىتواند
بیان کند، لذا یکى از کارکردهاى دین و وحى همینجا روشن مىشود که دین، به
انسانها موارد عدالت را نشان مىدهد.(5)
2 . گرچه میل به عدالت، حکم
عقل است و انسانها قبول دارند، ولى گاهى اوقات، انگیزههاى قوى و
نیرومندى بر آن میل، غلبه مىیابند و برخلاف آن رفتار مىشود. مثلاً
قدرتطلبى و روحیه استکبارى داشتن و... باعث مىشود که قدرتمندان، على رغم
میل به عدالت، ظالمانه رفتار کنند(6) یا اغراض سیاسى و اقتصادى ، باعث زیر
پا نهادن آن میل مىگردد. بنابراین، عشق به عدالت در گوهر وجود همه
انسانها به ودیعت نهاده شده است. از طرفى وقتى در آیات قرآن دقت مىکنیم
مشاهده مىکنیم که دو هدف عمده در مورد ارسال پیامبران وجود دارد: یکى
ارتباط انسان با خدا و منع بشر از پرستش غیر او (توحید) و دیگرى برقرارى
روابط حسنه بین انسانها بر اساس عدالت (پاسخ به عدالتخواهى انسان). در
کلام الهى ، چنین آمده است:
«ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه ایشان کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم، عدل و قسط را به پا دارند».(7)
نتیجه،
این که گرچه عدالتخواهى در نهاد انسان نهفته است ـ بگذریم از این که برخى
انسانها روى آن را پوشاندهاند ـ و پیامبران آمدند تا به این نیاز پاسخ
دهند، ولى آماده نبودن انسانها و جوامع، ضعف معرفتى و فساد عملى انسانها
مانع از تحقق آن هدف متعالى شده است؛ ولى از آن جا که انسانها در طول
تاریخ از ظلم و جنایت، خسته شدهاند و روز به روز، بیشتر تشنه عدالت
مىشوند ، لذا به سمتى مىروند که زمینه را جهت اجراى عدالت، فراهم کنند ؛
به طورى که در سالهاى اخیر ، نهضت گرایش به ظهور منجى نجات بخش ، حتى در
ادیان دیگر نیز پر رنگ شده است.(8)
عصر ظهور و فراگیرى عدالت
از
بارزترین ویژگىهاى حضرت ، عدالتگسترى اوست که در روایات زیادى به آن
اشاره شده است. حتى در دعاى افتتاح که در شبهاى ماه مبارک رمضان خوانده
مىشود حضرت را ملقب به «عدل» خطاب مىکنیم:
پروردگارا! بر ولىّ خویش، آن قیام کنندهاى که آرزویش مىکنند و آن عدالتى که انتظارش را مىکشند، درود فرست.
از
سیّد الشهدا حسین بن على(ع) نقل شده است که: «اگر از عمر دنیا باقى نمانَد
مگر یک روز، خداوند، آن روز را آن قدر طولانى مىکند تا این که مردى از
فرزندانم خروج کند، سپس زمین را پر از عدل و قسط سازد همچنان که از ستم پر
شده باشد. شنیدم که پیغمبر این را مىفرمود».(9)
در دعاى ندبه که
سفارش شده هر صبح جمعه خوانده شود خطاب به خداوند، مناجات مىکنیم که:
کجاست کسى که ریشه ظلم را قطع مىکند؟ کجاست کسى که با آمدنش اختلافها و
گرفتارىها رفع مىگردد؟ آن امید بزرگ براى زدن ریشه ستم، تبعیض و تجاوز
در دنیا کجاست؟
بنابراین در این شکى نیست که شعار محورى حضرت، اجراى
عدالت است آن هم در تمام زمینهها و در سطح جهان و حتى تمام علماى اسلامى
اعم از شیعه و سنى نیز بر این مطالب تأکید دارند.(10)
تصاویرى زیبا از عصر ظهور بر محور عدالت
امام رضا(علیه السلام) در ارائه تصویرى از آن دوران مىفرماید:
قائم، زمین را از هر ظلم و ستمى پاک مىکند و آنگونه عدالت حاکم مىشود که هیچ شخص به دیگرى ظلم نمىکند.(11)
در
برخى روایات، وارد شده است که حضرت که بیاید حتى در عبادت نیز رعایت عدالت
جارى مىگردد به این نحو که کسانى از جانب حضرت ندا مىدهند که: آنان که
در نزدیک حجرالأسود و خانه خدا مشغول نافله (نماز مستحبى) هستند، به کنارى
روند تا کسانى که نماز واجبشان را نخواندهاند آن جا نماز بخوانند.(12)
بنابراین در آن زمان نمىگذارند کسى که نماز واجب (نماز طواف) خود را خوانده است براى نماز مستحبى، مانع از حق عبادت دیگران شود.
در
زمان ظهور، دیگر کسى حق ندارد آب فاضلاب خویش را در کوچه رها کند و حق
دیگران را ضایع نماید؛ لذا در محیط زیست نیز عدالت رعایت مىشود. راههاى
وسیع (بزرگراهها) را گسترش مىدهد و مساجدى که در مسیر جادههاى عمومى
باشند را خراب مىکند (رعایت مصالح عمومى) و هر پنجرهاى که به بیرون باز
شده و مزاحم دیگران است و حق دیگران را ضایع مىکند، مىبندد و فاضلابها
و ناودانهایى که به بیرون ریخته مىشوند را مانع مىگردد.(13)
البته
بحث، فقط این نیست که جلوى فاضلاب خانهاى را که آب آن مزاحم حق حیات
دیگران است را بگیرد؛ بلکه در سطح جهانى که این همه کارخانههاى
سرمایهداران، محیط زیستى براى بشر باقى نگذاشتهاند را نیز جلوگیرى
مىکند.
چنانچه کارگزاران او دست از پا خطا کنند آنها را مؤاخذه و عزل مىکند.(14)
در عصر ظهور، دروغ و کبر و حرص که سرمنشأ بسیارى از ظلمها و ستمها هستند، از بین مىروند .(15)
کینهها از دل بیرون مىروند و انسانها در صفا و صمیمیت زندگى مىکنند.(16)
حضرت اموال و سرمایهها را آنچنان تقسیم مىکند که همه مردم از زندگى خوب و ضرورتهاى زندگى، برخوردار مىشوند.
در
عصر ظهور، آنچنان مردم غنى مىشوند و عدالت اقتصادى حاکم مىشود که طبق
روایات اگر کسى بخواهد صدقهاى بدهد، محتاجى را پیدا نمىکند.
در
زمان ظهور، عدالت آنچنان فراگیر مىشود که حتى در داخل خانهها نیز رعایت
عدل بین افراد، جارى مىگردد. لذا مىفرماید: همانطور که گرما و سرما
وارد خانههایتان مىشود، عدالت نیز فراگیر مىشود و داخل خانهها مىرود.
دیگر فرزندى بر پدر و مادرى یا بالعکس و... ظلم نمىکند و پدران، بین
فرزندان خود به عدالت رفتار مىکنند.(17)
پیامبر گرامى نیز در توصیف آن عصر زیبا مىفرماید:
مهدى
در شرایطى مىآید که اختلاف در میان بشر، شدید است. بعد از این که پیمانه
ظلم و جور پر شد، جهان را پر از عدل و داد مىکند، هم خداى آسمان و هم اهل
زمین از او راضىاند، ثروت را به طور صحیح تقسیم مىکند و...(18)
امام متقیان على(علیه السلام) نیز در وصف آن دوران مىفرماید:
اوّل
کارى که آن ولى الهى مىکند این است که کارگزاران و مأموران خود را یک به
یک، اصلاح مىکند و به تبع آن، دنیا اصلاح مىشود. در نتیجه، زمین، هر
موهبتى را که در خود دارد و هر معدنى داشته باشد، همه را بیرون مىریزد.
زمین، تسلیم انسانها مىگردد و آن وقت، معنا و مزه عدالت واقعى را به شما
نشان خواهد داد. در ایام او دیگر جور و ظلمى نیست. تمام راهها (زمینى ،
دریایى و هوایى) امن مىشوند. ناراحتى مردمِ آن روزگار ، این است که دنبال
کسى مىگردند تا به او صدقه بدهند ولى پیدا نمىکنند.(19)
در روایات دیگرى در این زمینه این گونه زمان ظهور تصویر شده است:
مهدى که بیاید... انسان بدهکارى نمىماند جز این که بدهى او پرداخت مىشود،
حق بر گردن کسى نمىماند جز این که به صاحب حق بازگردانده مىشود، کسى کشته نمىشود مگر این که دیه او را مىپردازند،(20) و...
پی نوشت :
1 . سیرى در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) ، مرتضى مطهرى، تهران: صدرا، 1367، ص 261 .
2 . انتظار، شماره 4، ص 114 به نقل از: مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 166 .
3 . اخلاق در قرآن، محمدتقى مصباح یزدى، قم: مؤسسه امام خمینى، 1378، ج 3، ص 121 .
4 . سیرى در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) ، ص 261 .
5 و 4 . اخلاق در قرآن، ج 3، ص 131.
6 . همانجا.
7 . سوره حدید، آیه 25 .
8 . مهدى ـ ده انقلاب در یک انقلاب، حسن رحیمپور ازغدى، تهران: سروش، ص 85 .
9 . مکیال المکارم، سیّد محمدتقى موسوى اصفهانى، تهران: ایران نگین، ج 1، ص 190 .
10
. براى اطلاع آنان که دنبال پژوهش بیشتر در این زمینه هستند، کتاب عربى
مُنْتَخَبُ الأثر از [آیةاللّه] لطف اللّه صافى گلپایگانى معرفى
مىگردد که حدود 123 حدیث در مورد این که حضرت مهدى(ع) زمین را پر از عدل
و داد مىکنند، از منابع اهل سنّت ذکر کرده است.
11 . کمال الدین تمام النعمة، شیخ صدوق، ج 2، ص 60 .
12 . الکافى، ج 4، ص 427 .
13 . همان، ص 46 .
14 . نهج البلاغه، خطبه 138 .
15 . عصر زندگى، محمّد حکیمى، ص 56 .
16 . همانجا.
17 . همان، ص 44 .
18 . همان ص 47 به بعد.
19 . همانجا.
20 . همان، ص 45 .
منبع : موسسه جهانی سبطین الف